امين یکشنبه ۱۹ دی ۰۰ ۲۰:۰۵ ۲۰ بازديد
اي عشق ، شعله سبزينه تو پيداست
مهر ريشه در جان تو دارد ، تپش هاي زمان كلام بيقرار توست
اي عظيم ترين ميراث ، اي همه عشق
خوشا بي سر و ساماني بهر نامت ، خوشا خون جگر ، خوشا رنج
خوشا پيكر بيتاب ، خوشا وصل، خوشا حسرت شيرين
هر دم سلامت مي كنم ، هر سو نگاهت مي كنم ، اي همه آمال من
اي تقالاهاي عمر رفته از ياد
بي نظير ، اي دوست
گه بهر ديدار ارض طي مي كنم و گه سماء را
لواي رسوايي بر تن شد و مطرود هر خانقاه
صحرا به صحرا، دشت به دشت ، لوت به لوت ، دانند اسرار رسواييم را.
آي عشق
شعله بيدادگر هر خرمن بود ، بر باد رود حاصل هر رنجي
گاه در بازار ريا فروش ديدم ترا ، گاه در حجره ترديد ،
اي والا تر از تقدس من
اي غايت همه جاده ها
تا بوسه گاه خاك ، خواهم آمد