امين جمعه ۰۵ آذر ۰۰ ۰۷:۱۱ ۱۹ بازديد
هر كه شد محرم دل
كدامين ما است كه گويد از اين ميليارد پيكره انسان جدا مانده ز ما ، در حرم يار بي همتاي خويش است؟
نكند يارب اين حقيقت بادم است سيل پيكر هاي آدم زادگان ، همه در جمعيت انكار باشند.
در پس كدامين پرده گفتگو است بين مان كه اگر بربيافتد نه شما مانيد و نه اين همه من!
كجايند آن سبكبالان ساحل هاي شيدا تا بياندازد نظر بر اين حائل چنين ،گرداب گمگشتگي ما.
مرحبا باد،اي تو ابليس شيرين كار بد نام سر افكنده ز جور.
اي جاهل همي گشتن به دنبال خدا در بوق وكرنا!
كه سبحان الله عما يصفون.
نماز عشق بر ره پويان جانب دار، عشق باز، گورا نوششان باد ،
آن قيام و سجده بر خاك نمودن ها مبارك بادشان ،
ديدار وجه روي دلدار در قنوت ، خندان سعادت بادتان .
افسوس بر اعجاز حلقه
در ميان اين همه من هاي من هاي من هايمان .
در عصر تيرگي برتابيده ز خاور ،
سوگند خوردگان اين طريق ناب يارب ، مانده از خم صورت كلامها ،
مانده ام در ظاهر مشرك دون.
و چه شنيدستا كه فرود آمد به جان سيلاب رحمت ،
من در پي خويشتن بي خويشتن عبوصم.
و تلخ است در لواي حقيقت ، در كنار عقده هاي رنگاميز من ،
دور مانده از حرمت محرم يار بي نام .
مانده در انكار خويش
و هرچه هست و هر چه نيست ،
جز لبخند شوخ شيطون!(شيطان).