انبوهی از کلام

اگر دستم رسد بردار منصور بي پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنويسم

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۳

انبوهی از کلام

۱۰ بازديد
انبوهی از کلام است  و دلتنگی این فاصله مه آلود خیس
سفر سوسن از این شهر خموش  و غفلت شرم آلود اشک
با هر سوز و سازی  ، با هر شعر  و صدای خیس  آبی
با هر ریزش قطرات بارانی ، با هر صدای قناری ، هر عبوری
با هر روا گشتن ظلمی
وقتی کلام ، تاب هوای تو کردن را ندارد
وقتی صدای پای تردید را، پشت پنجره به انتظار نشسته ای
حقیقت پریشانحالی ست
تردید کوته دستی من ،  خروارهای غصه تو
چه هوارها دارم برایت
سالهای بهار  و تکرار شب هایت  ، دیدار هر طلوع و هر شامت ...
انبوهی از کلام است
این فاصله خیس مه آلود
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.