آرشیو تیر ماه 1400

اگر دستم رسد بردار منصور بي پروا ز خون خود اناالحق بر فراز دار بنويسم

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۳

گلنار

۱۲ بازديد

سرزمين مادري

۱۱ بازديد

سرزمين ما ،مهد آن يار دلجوست ،موعود ما لحظه دلدادگي به يار است

گر آن دو يا چند دانه گندمت نبود اين داغ جگر سوز زبانه ام نمي كشيد

اين جاده ،فرصت آگاهي است و اندوه بهر آن منتظر

و سرزمين ما موعود ديدار اوست

و اينجا محل گذر است

 

ذره ذره خاكت را توتياي چشم خود خواهم نهاد

و به نسل آرياييت افتخار خواهم كرد.

سلام

۱۲ بازديد

سلامم را تو پاسخ گوي؛اي آشناي دير يافته

اي فراتر از تب تند عادت   از عشق

يافته ام روح پاكت در كلبدي سيمين

و نوازش كرده ام تاري از پيچك زلفانت در كف عرياني دستانم

اي ريسمان اسرارم

در حلقه نور تو يارب چه سخن ها كه كشيدم  از عشق

از نياز و اشتياق

اي گوهر ايمانم ،

رازهاي دير يافته ام را بر جريده خواهم خواند  شايد سفر كرده اي شوق رجوع يابد.

من همه محو شكوه،محو خواهش، محو سرور. با تو خواهم ماند و چنگ در زلف زيبايت خواهم آويخت.

در مجاز اندر مجازش دل سپرده به مجازي از جنس بلور.از عطر  ياس سپيد.

دستت را به من بده و زخم بپوشان اي سلاله پاك از نسل زيبايي.

حرمت چشمانت را به من بسپار اي گوشه راز خلقت.

قرنهاست شايد مي شناسمت اي گل ،شعر دلنشين عاشقي من.


سكوت

۱۰ بازديد

ي بهاي سكوتم را از حقيقت خواهم ستاند

در همه عمر تنها شاهدي بودم و خاموش

برده اند رمه ام را و باز نظاره كردم. . .

مي خشكانند گلشن جوان را ..

و تنها شاهد غروب آفتاب بودم

روزي پاسخ سكوت هاي پر از ايهام را خواهم ستاند

هرگز ذره كاه را از كاهداني نبردم و به تاراج برده اند عشقم را

در جاده اي كه انتهايش نور است و تسليم

شرم از خويشتن دارم

مباد يارب در خموشي مردن با اينهمه چراغ رحمت دوست

دوباره سكوت خواهم كرد

و تنها شاهد هجرت آمال و نياز نفسم خواهم بود

بگذر ، تو نيز بگذر از اين تن ها