سه شنبه ۲۰ دی ۰۱ ۰۱:۵۷ ۱۴ بازديد
رحم کن بر دل غم دیده زارم ، بازآی
صد خزان آمد و بگذشت بهارم ،باز آی
به فدایت همه هستی ، تو همه هستی من
باعث درد من و مایه سر مستی من
یک دم از کوی دلم بگذر و از من مگذر
بلبل باغ وفا ، از ره گلخن مگذر
صبر کن یک دمی،ماه شب افکن، مگذر
بگذری از من اگر ، لجظه مردن ، مگذر
ندهم چان و دگر بار دگر زنده شوم
محضر روی تو چو بینم مه تابنده شوم
زاهد از میکده راندم، چه کنم مست و خراب ؟
خالی از می شده در دست سبویم ، چه کنم؟
- ۰ ۰
- ۰ نظر